مافیا یک بازی گروهی بسیار جذاب است که از دو گروه عمده مافیا (که تعدادشان کمتر است) و پلیس(که تعداد بیشتری نیرو دارند) و یک گرداننده که با نام‌های «خدا»،«استا»،«رئیس»و«god» شناخته می‌شود تشکیل شده‌است. بازی با پخش قرعه‌ها بین بازیکنان توسط god شروع می‌شود و در دو بخش شب و روز ادامه می‌یابد. در بخش شب مافیا باید به طور مخفیانه یک نفر را بکشد و به خدا اطلاع دهد تا در بخش روز(فردای آن شب) خدا اعلام کند که چه کسی دیشب به قتل رسیده.در بخش روز نیز افراد باید با اقامهٔ دلایل و قانع کردن دیگر هم‌گروهی‌های خود یکی از مظنونین به مافیا بودن را حذف کنند. بازی تا جایی ادامه می‌یابد که یا تمام افراد مافیا از میان بروند و یا تعدادشان در روز با دیگر بازیکنان برابر شود.
 [ویرایش] تاریخچه
مافیا در سال ۱۹۸۶ توسط دیما دیویداف در دپارتمان روانشناسی دانشگاه ایالتی موسکو بنا نهاده شد. ابتدا یازیکنان، این بازی را در کلاس‌ها، خوابگاه‌ها و یا کمپ‌های تابستانی دانشگاه موسکو بازی می‌کردند.شهرت این بازی کم‌کم به دیگر دانشگاه‌های شوروی سابق نیز رسید و تب آن تمام دانشگاه‌های این کشور دربر گرفت تا جایی که در سال ۱۹۹۰ پا از مرزهای شوروی نیز فراتر نهاد و دیگر کشورهای اورپایی را نیز در نوردید و پس از آن به آمریکا راه یافت.این بازی در اویل دههٔ ۸۰ شمسی وارد ایران شد. برای اطلاعات بیشتر می‌توانید به [۱] مراجعه کنید.
[ویرایش] شروع بازی
در ابتدا رئیس بازی با پخش قرعهٔ افراد نقش(ذات) آنها را تعیین می‌کند این عمل کاملا مخفی انجام می‌گیرد برای همین در تهران مرسوم است از نخود خام برای پخش قرعه استفاده می‌شود به این صورت که روی شیار نخود خطی می‌کشند و هویت آن را مشخص می‌کنند.مثلا خط سیاه مافیاست، خط سبز بازرس، خط قرمز دکتر و...

[ویرایش] قوانین
این بازی دو گروه عمده داره که با پخش نخود(از این به بعد فرض می‌کنیم همه با نخود بازی کنند) معلوم می‌شوند
•    مافیا(یا گرگ، قاتل و...)
•    پلیس(یا شهروند، بیگناه، قربانی، شاهد و...)
معمولا این بازی نیاز به یک مدیر(یا خدا، رئیس، استا، شهردار، Godو...)دارد این شخص در واقع بازیکن نیست و فقط مدیزیت بازی را بر عهده دارد برای همین باید فردی مدیر و با تجربه در این بازی باشد علاوه بر آن جانب دارانه عمل نکند
از هویت افراد فقط و فقط خدا خبر دارد البته مافیا هم‌دیگر را در شب اول می‌شناسند و به مرور بازرس نیز از ذات افراد مطلع می‌شود
[ویرایش] شب
خدا به بازیکنان می‌گویدکه چشمان خود را ببندند و سر خود را پایین بیندازند(این کار معادل این جمله‌است:«همه بخوابند»)در شب اول خدا به مافیا می‌گوید که چشمان خود را باز کنند تا همدیگر را بشناسند و پس از آن:
•    باید یکی از بازیکنان را با اشارهٔ انگشت به قتل برسانند(در شب اول در واقع خدا کشته می‌شود پس مافیا کسی را نمی‌کشد)
•    مافیا باید با کمترین جلب نظر در شب یک نفر را انتخاب کند(اتفاقات شب مبنای دلایل صبح است)
•    در گروه‌های بزرگ مافیا می‌تواند شب اول قتل داشته باشد.
•    در گروه‌های بزرگ بهتر است که مافیا برای خود مدیر انتخاب کند.
پس از اتمام کارِ مافیا خدا به به آنها می‌گوید چشمان خود را ببندند و بازرس(پلیسی است که به واسته رنگ خاص نخود از دیگر پلیس‌ها و مافیا شناخته می‌شود) چشمان خود را باز کند بازرس باید با دست یک نفر را اشاره کند و از خدا در بارهٔ ذات او بپرسد(این کار کاملا مخفیانه‌است زیرا اگر مافیا به هویت بازرس پی ببرند بهترین گزینه برایقتل را پیدا کرده‌اند)
در مرحلهٔ سوم و آخر از شب نفر بعدی چشم خود راباز می‌کند آخرین نفر یا همان دکتر که باز از روی رنگ نخود متمایز شده‌است یک نفر را به طور شانسی نجات می‌دهد اگر مافیا آن فرد را کشته بود آن فرد نجات می‌یابد نکته اینجاست که دکتر نمی‌تواند بیش از دو شب پشت هم یک نفر را نجات دهد و در بازیهای با تعداد بالا حداکثر می‌تواند هر فرد را ۴ بار نجات دهد. برای امنیت بیشتر بهتر است خدا به دکتر نیز بگویید که چشمانش را ببندد تا در روز بعد هویتش فاش نشود.
[ویرایش] روز
پس از تمام شدن مرحلهٔ شب وارد مرحلهٔ بعد یا همان روز می‌شویم. در این مرحله خدا به بازیکنان اعلام می‌کند که چشمان خود را باز کنند برای جذاب تر شدن بازی خدا می‌تواند صحنه‌ای فرضی از قتل را بازسازی کند(برای مثال: بگوید دیشب سرهنگ علی در طی عملیاتی شبانه پلیس بر اثر برخورد 7 گلوله توسط اشرار به قتل رسید. یا به عنوان مثال دیشب سرگرد آرش در منزل خویش در برابر چشمان همسر و دو فرزندش توسط مردانی ناشناس که خود را مافیا معرفی کردند کشته شد؛روحش شاد.) از این به بعد دو اتفاق می‌تواند بیفتد اول اینکه کشتهٔ شب هویت خود را فاش کند و دیگر حرفی نزند و یا اینکه بدون گفتن هویت خود در بحث‌ها شرکت کند ولی در آخر رای ندهد(تکلیف این قضیه باید ابتدای بازی روشن شود یعنی یا باید همه هویت خود را بدون پنهانکاری پس از مرگ افشا کنند و یا هیچکس این کار را نکند بدیهی است که در حالت حرفه‌ای این بازی که نوع دوم آن است کشته می‌تواند هویت خود را بگوید ولی اعتمادی به حرفش نیست.)در ادامهٔ صبح بازیکنان زنده(البته در نوع دوم مردهٔ شب قبل نیز مانند زنده‌هاست) به بحث در مورد مافیا می‌پردازند و گزینه‌های احتمالی را با توجه به استدلال‌های افراد حذف یا اضافه می‌کنند و در آخر با اعلام خدا بر سر خروج یکی از این گزینه‌ها رأی می‌گیرند و بعد از قطعی شدن آن بازیکنی که بیشترین رأی را داشته کشته می‌شود.(فقط افراد زنده حق رأی دارند و حتی کشتهٔ شب قبل نیز حق رأی ندارد) در این‌جا نیز باز دو گزینه برای ادامه وجود دارد: یک اینکه کشتهٔ روز هویت خود را فاش کند و یا نکند(که باز از ابتدا باید مشخص شود)
 
آشنایی با بازی گروهی مافیا
آوریل 2, 2008
توجه: این نوشته در مورد بازی گروهی‌ای به نام «مافیا» است و هیچ ارتباطی به
کامپیوتر یا بازی‌ کامپیوتری به همین نام ندارد.
من و دوستان شفیق‌ام هنوز هم وقتی در برنامه‌های گل‌گشت یا شب‌نشینی‌های دوستانه دور هم جمع می‌شویم بازی‌های گروهی می‌کنیم. یکی از این بازی‌های جالب و هیجان‌انگیز به نام «مافیا» را معرفی می‌کنم.
•    اول این‌که باید تعداد نفرات دست‌کم 5 یا 6 نفر باشد و بهترین تعداد 9 به بالاست.
•    دوم این‌که بهتر است همه با هم دوست باشید و رفتار و حالت‌های یکدیگر را بشناسید.
روند بازی
یک نفر می‌شود حاکم (یا راوی). حدود 40 درصد تعداد بازیگران هم می‌شوند دزد. یک‌نفر رئیس‌پلیس و باقی پلیس. البته هویت این‌ اشخاص هنوز معلوم نیست و با قرعه‌کشی به صورت ناشناس تعیین می‌شود. برای ساده‌گی فرض کنیم کلا 10 نفر باشیم. 1 نفر حاکم، 3 نفر دزد، 1 نفر ریس‌‌پلیس و 5 نفر هم پلیس می‌شوند.
حاکم به هر یک از بازیگران برگه‌هایی می‌دهد که روی 3 تا از آن‌ها دزد نوشته شده (‌این مساله کاملا باید سری باشد).
1. به دستور حاکم همه چشم‌های خود را می‌بندند (و سرشان را هم پایین می‌گیرند)
2. به دستور حاکم دزدها چشم‌هایشان را باز می‌کنند. با این‌کار باند دزدها همدیگر را می‌شناسند و در طول بازی از یکدیگر حمایت خواهند کرد. بعد به دستور حاکم همه دوباره چشم‌هایشان را می‌بندند.
3. به دستور حاکم رئیس‌پلیس چشم‌هایش را باز می‌کند. فقط حاکم می‌داند رئیس‌پلیس کیست. رئیس‌پلیس هم از هویت دزدها یا سایر پلیس‌ها بی‌خبر است. بعد به دستور حاکم رئیس‌پلیس چشم‌هایش را می‌بندد.
4. روز می‌شود. به دستور حاکم همه چشم‌هایشان را باز می‌کنند. دور اول بازی آغاز می‌شود.
بازی به صورت دوره‌ای انجام می‌شود. در طول هر دور افراد مختلف صحبت می‌کنند یا به دیگران اتهام دزد بودن می‌زنند. افراد از خود دفاع می‌کنند یا دلیل می‌آورند چرا فکر می‌کنند شخص معینی دزد یا پلیس است. بعد از پایان این دوره رای گیری می‌شود و همه به کسانی که مشکوک هستند رای می‌دهند. کسی که بیشترین رای را بیاورد به عنوان دزد شناخته شده و از بازی خارج می‌شود. او اعلام می‌کند دزد بوده یا پلیس.
5. شب می‌شود. به دستور حاکم همه چشم‌هایشان را می‌بندند.
6. به دستور حاکم دزدها چشم‌هایشان را باز می‌کنند و بی‌صدا به یک نفر اشاره می‌کنند. آن شخص توسط دزدها به قتل می‌رسد. به دستور حاکم دزدها چشم‌های خود را می‌بندند.
7. به دستور حاکم رئیس‌پلیس چشم‌هایش را باز می‌کند. حاکم هویت یکی از دزدها را بی‌صدا و با اشاره برای رئیس‌پلیس افشا می‌کند. به دستور حاکم رئیس‌پلیس چشم‌هایش را می‌بندد.
8. روز می‌شود. به دستور حاکم همه چشم‌هایشان را باز می‌کنند. حاکم به همه اطلاع می‌دهد که یکی از پلیس‌ها شب گذشته به قتل رسیده و او را معرفی می‌کند. شخص کشته شده از بازی خارج می‌شود. دور دوم بازی شروع می‌شود.
9. تکرار مراحل 4 تا 8. به همین ترتیب بازی ادامه می‌یابد. در پایان هر دور رای گیری می‌شود و یک نفر به عنوان دزد از بازی خارج می‌شود.
10. در صورتی که همه دزدها از بازی خارج‌ شوند گروه پلیس‌ها برنده هستند. در صورتی که تعداد پلیس‌ها مساوی (یا کمتر) از دزدها شود گروه دزدها برنده است (چون پلیس‌ها دیگر شانسی در پیروز شدن رای گیری ندارند)
 
ظرافت‌های بازی
بازی پیچیده‌گی‌ها و ظرافت‌های خاصی دارد. چند نمونه از آن‌ها:
•    دزدها چون هویت هم را می‌شناسند با هم هماهنگ‌ هستند و می‌توانند افکار عمومی را طوری شکل دهند که یک پلیس به عنوان دزد از بازی خارج شود. همین‌طور هنگام رای دادن می‌توانند با هماهنگی و تمرکز آراء روی یک پلیس‌ خاص کاری کنند که او رای زیادی بیاورد و از بازی خارج شود.
•    از سوی دیگر، هماهنگی بیش از حد دزدها در جوسازی یا رای دادن می‌تواند باعث مشکوک شدن آن‌ها و فاش شدن هویت‌شان شود.
•    چون هر شب یک پلیس به قتل می‌رسد، پلیس‌هایی که زیاد باهوش باشند احتمالا به سرعت توسط گروه دزدها ترور می‌شوند. از طرفی اگر در طول یک دور گفتگو اختلاف جدی میان یک فرد و چند فرد دیگر باشد و آن فرد ترور شود، احتمالا گروه مخالف دزد بوده‌‌اند. پس دست دزدها در ترور افراد باهوش و خطرناک چندان هم باز نیست.
•    دزدها ممکن است برای گمراه کردن پلیس‌ها به یکدیگر اتهام دزدی بزنند و از پلیس‌ها دفاع کنند.
•    رئیس‌پلیس کم‌کم دزدها را می‌شناسد (چون هر شب حاکم یکی از دزدها ها را به او معرفی می‌کند). اما اگر اطلاعات مهمی که دارد را صریحا فاش کند دزدها حتما شب بعد او را ترور خواهند کرد. به‌علاوه معلوم نیست اگر ادعا کند رئیس‌پلیس است کسی حرفش را باور کند. چون ممکن است دزد باشد و دروغ بگوید.
•    رفتار آدم‌ها وقتی دزد هستند با وقتی پلیس هستند فرق می‌کند. پلیس‌ها یک چهره دارند و صادقانه برای حدس زدن این‌که چه کسی دزد است تلاش می‌کنند. اما دزدها دو چهره دارند و باید وانمود کنند پلیس هستند. این نکته باعث تفاوت‌های رفتاری یا گفتاری ظریفی در افراد می‌شود که می‌تواند در بازی بسیار کاربرد داشته باشد.
 
بازی گروهی یا شطرنج روانی؟
مافیا یک بازی جدی و بسیار فکری، تلفیقی از روان‌شناسی و دقت تحلیل و موشکافی منطقی و در عین حال فوق‌العاده هیجان‌انگیز است. حتما آن‌را در جمع‌های دوستانه و تفریحی خود امتحان کنید.
به صورت کامل‌تر قوانین این بازی در ویکی‌پدیا آمده که تقریبا مشابه همین است که ما بازی می‌کنیم و این‌جا تعریف کردم ولی نقش‌ها اسم دیگری دارد (مافیا یا مجرم به جای دزد، شهروند یا بی‌گناه به جای پلیس، راوی به جای حاکم). نسخه‌های متعددی از این بازی وجود دارد که بسته به تعداد و کشش روانی جمع می‌توانید آن‌را پیچیده‌تر کنید. نسخه‌های پیچیده‌تر این بازی هم این‌جا توضیح داده شده و قصد من معرفی است و نه روایت جزئیات.
خوش باشید و از این بازی لذت ببرید. مواظب باشید که در این بازی ممکن است میانه دوستان خیلی خوب یا حتی زن و شوهرها شکرآب شود!

گردآوری:سراج
منبع:ویکی پدیا و سایر منابع وب