1.در فيلم "زندگي ديگران"جايي در آخر فيلم وزير سابق حكومت استبدادي كمونيستي آلمان شرقي به نويسنده گريخته از استبداد مي گويد:"اين هم جهان آزاد غربي كه در آرزويش بوديد،حالا از چه مي خواهي بنويسي؟"
2.امروز در وبلاگ منيرو رواني پور  خواندم از سيزده به دري كه در آن سوي آبهاي آزاد رفته است واينكه در ايراني كه از آن خارج شده پسرش سيزده به در نديده است وكامنتهايي كه از روشنفكري كه در خارج از وطنش از خوشي هاي سيزده به در مي گويد يا روشنفكري كه در كشورش حتي به پسرش سيزده به در واقعي نشان نداده وكساني كه اه حسرت خورده بودند از اينكه منيرو نجات پيدا كرده است.
3.آنقدر سر وصداهاي كوچه،موتورها وماشينهايي كه رد مي شود،بچه هايي كه در كوچه داد زدن را تمرين مي كنند و همهمه هاي آخر ميهماني ها در خيابان آزارم داد كه چند روزي است گوشي هاي صدا گير خريده ام و موقع خواب توي گوشم مي گذارم.حس مي كنم اداركم از جهان با اين گوشي ها پايين مي آيد.ديگران داد مي زنند و من فقط زمزمه اي مي شنوم.گر چه از طرفي اين باعث مي شود وقتي گوشي ها نيستند صداي اطرافم را بيشتر حس كنم.